راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟

ساخت وبلاگ
بررسی ارتباط کلمات با پیشوند Br از زبان انگلیسی را با فارسی و ترکی ادامه می دهیمBrag-En- براگbræɡ= خود ستا، لاف، مباهات، رجز خوانی، با تکبر راه رفتن، لاف زدن، بالیدن، رجز خواندن، قپی کردن، باد کردنمعانی دیگر: خودنمایی کردن، (اعمال خود یا عزیزان خود را) بزرگ جلوه دادن، لاپ آمدن، چاخان کردن، نازیدن، قمپز، بزرگ سازی (اعمال خود و عزیزان)، غلو، لافزن، )قدیمی) پرحرارت، پر اشتیاق، غلوآمیز، فخرکردنBrag-Turk-براگ=نمایش توان و قدرت و زور، ادای جلوه گری، جلوه دادن، خودستایی، ستا، لاف، مباهات، رجز خوانی، با تکبر راه رفتن، لاف زدن، بالیدن، رجز خواندن، قپی کردن، باد کردن، و...Br بِر ber= احسان، بخشش، پاداش، جایزه، خلعت، دهش، صله، عطا، عطیه، هبه، هدیه، شاگردانگی، شتل، شتلی، انعام، رشوه، پولی یا مالی که در ازای خدمتی به کسی بخشند، نمایش، ارائه، و... فعل امر بِرمک bermek(vermek) = دادن، ادا کردن، بخشیدن، پرداختن، عطا کردن، پرداخت، دهش، عطا، واگذار کردن، فروختن، رضایت دادن، پذیرفتن، تصدیق کردن، راضی شدن، اقرار کردن، راه دادن، بار دادن، زیر بار رفتن، اعطاء کردن، انعام دادن، رشوه دادن، بمعرض نمایش گذاشتن، نمایش دادن، ارائه دادن، و... - pul ber پول بر= پول بده- sowgat ber ساوگات بر= هدیه بده، سوغاتی بده- aglyk ber آگلیک بر= سفیدی بده، چشم روشنی بده، هدیه( کادو، پیشکشی، انعام ) بده- miwe ber میوه بر=میوه بده، ثمر بده-Br بر= احسان، خوبی، نیکوکاری، نیکی، نیکویی ، صدق، صلاح، طاعت، بخشش، عطیه، و...(فرهنگ فارسی)-agآگ= آگag، آقaq، آکak- آغ ağ = سفید، صاف، نقره فام، سیمین، براق، تابان، پر زرق و برق، پرفروغ، درخشنده، نورانی، درخشان، تابان، پر حرارت، درخشندگی، جلوه گری(خود ستایی)، پرتو افکنی، روشن، ساط راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟...
ما را در سایت راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poladabady بازدید : 94 تاريخ : دوشنبه 24 بهمن 1401 ساعت: 15:53

برای تکمیل مطالب گذشته ارتباط.چند کلمۀ انگلیسی با پیشوند Br را با فارسی و ترکی مورد بررسی قرار می دهیمBroke-En- بِرِکbrəʊk- broʊk بِرُک= ورشکسته، بی پولمعانی دیگر: لات و لوت، آس و پاس، فاقد پول نقد، زمان گذشته فعل: breakBroke-Turk- بِرِک- برکی ، برگی، برأوک=بدهکار، دارای بدهی، وامدار، ورشکسته، بی پول، و...Broke بِرِک، بِرِک berek یا بِرِگ bereg(berg)، بِرگی bergy,berky=دهنده، بده، قرض، بدهی، بدهکار، غارم، قرضدار، مدیون، مقروض، وامدار(بازرگانی که به واسطۀ خبط و اشتباه در تجارت زیان دیده و نتواند وام های خود را بپردازد، )، ورشکسته، بی پول، لات و لوت، آس و پاس، فاقد پول نقد، مفلس. نادار. پریشان، و...ol bergi berek اُل برگی بِرِک = او بهی دهنده است، او بدهکار(وامدار، قرضدار) استol bergi bermely اُل برگی بِرمِلی = او باید بدهی بدهدol puly yok we bergily اُل پولی یوک و بِرگیلی = او پول ندارد (آس و پاس است، فاقد پول است) و بدهکار(وامدار)Broke-براکی، (بِرگی)، برأوک= بدهی، بدهکار، ورشکسته، بی پول، لات و لوت و آس و پاس، و...- مِنگ برکیم (برگیم) بار= من بدهکارم- بِرکی (بِرگی) بِردیم= بدهی ام را دادم- اُل برگیلی(برکیلی)=اون بدهکار و بی پول است- borçlu بُرجلو= بدهکارBr – بِر =فعل امرbermak بِرمک=دادن، ادا کردن، ارائه کردن، بخشیدن، پرداختن، عطا کردن، پرداخت، دهش، عطا، بدهی. [ ب ِ دِ ] ( اِ مرکب ) دَین. وام. فام. قرض. بده. وام که ستده باشند. مقابل طلب. ( دهخدا)Borçlu- borclu- bergidar- borışker=بدهکارBroker-En- برأوکاbrəʊkə- broʊkər براُوکِر= دلال، واسطه معاملات بازرگانیمعانی دیگر: داستار، واسطه ی معاملات ملکی یا بازرگانی، سمسار، گاهبد، کارگزار، (در مورد امور سیاسی و حزبی) کدخدا منشی کردن، راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟...
ما را در سایت راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poladabady بازدید : 95 تاريخ : دوشنبه 24 بهمن 1401 ساعت: 15:53

باز هم چند کلمۀ دیگر با پیشوند Br انتخاب کردم که با هم ارتباط آنها را با فارسی و ترکی مورد بررسی قرار می دهیمBracket-En- براکِتˈbrækɪt- بیراکِت= پرانتز، کروشه، قلاب، بست، طاقچه دیوار کوب، این علامت، طاقچه عاریه، هلال یا دوبند گذاشتنمعانی دیگر: راست کمانک، این نشان:[، در راست کمانک قرار دادن یا قرار گرفتن، در کروشه قرار دادن، بست فلزی یا چوبی به این شکل: ذ (که برای نگهداشتن تاقچه و یا آویختن چیزی به دیوار کوبیده می شود)، دیوارکوب، پشتار گوشه دار، کژپشتار، بازویی، رفبند، با کژپشتار آویختن یا نگهداشتن، دسته بندی (برحسب نمره یا درآمد و غیره)، به هم وابسته کردن، به هم مربوط کردن، (معماری) ستون نگهدار، کژپشتار سنگی، پایه ی نصب، (اتومبیل) سگدست، (توپخانه) آتش احاطه، تنظیم تیر به روش احاطه ای، خیز به خیز آتش کردن، طبقه بندیBracket-Turk-بیرک اِت براکِت=متحد کن، یکی کن، همدست کن، به هم وابسته کردن، به هم مربوط کردن، پرانتز، کروشه، قلاب، بست، طاقچه دیوار کوب، این علامت، طاقچه عاریه، هلال یا دوبند گذاشتنBrack براک brak (bırak، burax)=رها، آزاد، خلاص، فارغ، مرخص، مستخلص، وارسته، بی بند، پراکنده، پرت، ترک، متروک، واگذار، ول، ولو، یله، و...فعل امر brakmak براماک(buraxmaq، bırakmak)=ترک کردن، واگذار کردن، طبقه بندی کردن، انداختن، منتسب کردن، چپاندن، فرو کردن، بزور باز کردن، پرتاب کردن، واگذاردن، دست کشیدن از، واگذاری کردن، نگهداری چیزی را به جایی یا کسی سپردن، رها کردن، از قلاب باز کردن، ول کردن، شلیک کردن، آتش کردن، و...Br بیر bir= یکی، یگانه ، متحد، تنها، فرد، مفرد، منفرد، واحد، وحید، یگانه، بی مانند، بی نظیر، بی همال، بی همتا، یک دانه، یک عدد، و...- مزیدعلیه یک است و معنی هر دو برابر اس راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟...
ما را در سایت راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poladabady بازدید : 86 تاريخ : دوشنبه 24 بهمن 1401 ساعت: 15:53

کلمه ای دیگر با پیشوند At از زبان انگلیسی انتخاب کردم اکنون ارتباط آن را با فارسی و ترکی مورد بررسی قرار می دهیمAttitude-En- آتیتیودætɪtjuːd- ˈætəˌtuːdآدا تود، آتا تود= هیئت، گرایش، طرز برخورد، حالت، روش و رفتارمعانی دیگر: ایستار، طرز قرارگیری، نهش، (طرز) برخورد، (فکر یا احساس یا عمل) روش، رویکرد، نگرش، خلق، (هواپیمایی) موقعیت هواپیما (و غیره) نسبت به خط یا سطح بخصوصی (مثلا افق)Attitude-Turk-اِتی تود، آتی تود= هیئت، گرایش، طرز برخورد، حالت، روش و رفتار، و...Atti اِتی etti یا اِدیeddi (اِتet، اِدed)=عملکرد، کرد، انجام، عمل، فعل، کردار، کنش، رفتار، حالت، اقدام، حرکت، سلوک، سیره، صفت، روش، سبک، روال، سیر، طریقه، مشی، هنجار، و...- فعل امر اِتمکetmek یا اِدمکedmek= کردن، انجام دادن، رفتار کردن، اجرا کردن، ادا کردن، اقدام کردن، برخورد کردن، و...kim bu işy etty? ol etty کیم اُل ایشی اِتتی؟ اسل اِتتی= کی این کار(عمل) را کرد(انجام داد)؟ او کرد(او عمل کرد)ol şo işi ettiاُل شو ایشی اِتتی= او آن کار را کرد- men etmedim ol etti من اِتمِدیم اُل اِتتی، Mən etmədim, o etdi= من نکردم او کردeden zadi täsir etti اِدن زادی تأسیر اِتتی= عملکردش تأثیر کردetmişy täsir etti اِتمیشی تأسیر اِتدی= (طرز) رفتارش(طرز برخوردش، عملکردش) تأثیر کردol pikir etti اُل پیکیر اِتتی = او فکر کردol maňa üz ettyاُل مانگا یوز اِتتی = او به من رو کرد(رویکرد)ony öz yoly etty اُنی اُوز یولی اِتتی = آن را راه و روش خود کرد(قرارداد)ony nädip etty اُنی نأدیپ اِتتی =آن را چگونه انجام دادol pikii(aytti) aitti اُل پیکیرنی آیتتی= او نظرش (نگرشش، طرز فکرش، گرایشش، نظریه اش، عقیده اش، و...) را بیان کرد(گفت)ait فعل امر آیتماکait راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟...
ما را در سایت راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poladabady بازدید : 88 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 13:21

چند کلمه با پیشوند Tut از زبان انگلیسی انتخاب کردم که باهم ارتباط آنها را با فارسی و ترکی مورد بررسی قرار می دهیمTutti-En تیوتی- tuːti- تیودی(توتدی)=(دستور نواختن موسیقی) آهنگ یا آوازی که توسط همه ی هنرمندان انجام می شود، آهنگ همگانی، برای تمام صداها وسازها، باهم، مجتمعاTutti-Turk- تیوتی(تیوتیک) توتتی=بگیر بخوان، باهم بخوان، (دستور نواختن موسیقی) آهنگ یا آوازی که توسط همه ی هنرمندان انجام می شود،، آهنگ همگانی، و...Tut توت=بگیر، جذب، جذاب، گیرا، درک کننده، قابض، گیرنده، گیر کننده، دارای استعداد هنری، اثرگذار و موثر، فریبنده و زیبا، خوشایند و جذاب و دلنشین، باهم(توتیش=باهم، دست در دست هم، و..)و...-فعل امر توتماکtutmak= گرفتن، و...رحمت تو وآن دم گیرای تو--- پر شود این عالم از احیای تو(مولوی)چرا بر خاک این منزل نگریم تا بگیرد گل--- و لیکن با تو آهن دل دمم گیرا نمی باشد(سعدی)Ti تی یا دیdi = بگو، بخوان، بنواز، فعل امر تیمک timekیا دیمکdimek= گفتن، خواندن، و...Tutti تیوتی(تیوتیک tuitik)=توتک، سوت، صدایی که کسی از دهان خود با جمع کردن دو لب و بیرون دادن نفس خارج کند و هر صدای شبیه آن، صفیر، سافوت، نایچه، نی لبک، نی، فلوت، آهنگ، صدا، صوت، اوا، واج، صدای ساده، واگ، حرف صوتی، صدای صوتی ، آواز، آوا، بانگ، جار، سدا، صفیر، صلا، لحن، ندا، هم نوا(متحد، باهم)، هم نوایی، هم صدایی، و...قسمی آلت موسیقی بادی است که آنرا از نی سازند یک سر آنرا بین دولب نهند و با دمیدن نوازند(فرهنگ فارسی)، قسمی از نی باشد که شبانان نوازند. ( برهان ) ( آنندراج )( ناظم الاطباء( قسمی از نی باشد و آنرا نیشه هم گویند. ( فرهنگ جهانگیری ) ( از فرهنگ رشیدی(به شوخی گر کند توتک نوازی--- پری را دل کند از شیشه بازیز شدّ توتک ا راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟...
ما را در سایت راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poladabady بازدید : 100 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 13:21

برای تکمیل مطالب گذشته چند کلمه با پیشوند aq انتخاب کردم که با هم ارتباط آنها را مورد بررسی قرار می دهیمækwə- Aqua-En -ˈ اَکُوا، آکُوا= اب، محلولی بشکل ابمعانی دیگر: آب، (داروسازی) داروی محلول در آب، ابرو، عرقAqua-Turk-آکاُوا=آبدار، دارای آب، آب بریز، آبریز(عرق)، آب جاری، آب زلال و شفاف، آب، آبکی، محلول در آب، و...Aq- ak –آک، آق= سفید، زلال، شفاف، آبریز، آبکی، ریزش، چیزجاری، چیزدر حال حرکت، بریز، و...فعل امر akmaq آکماق، آکماک akmak=ریختن، جاری شدن(کردن)، ریزش کردن، ریخته شدن، عرق کردن، سرازیر شدن، و...Suw akmaq- Su akıyor - Suv oqmoq - سو آکماق=آب ریزش کردن، آب جاری شدن، آب نشت کردن، آب ریختن(Suw akytmaq- Su akışı)، و...- suw aqu سو آکو(آقو)=آب جاری، اب روان، و...-suv akuyorسو آکُویورsu akıyor، سوآکیور، suw akýar، suv oqyor، su axır =آب جاری است- Aqu آکُوAka = آب جاری، آب روان، رودخانه، کانال آب، آبریز، چیز سیال و روان، چیز در حال ریزش، در حال چکیدن، عرق، و...yüzünden suw aku(Aka) یوزوندِن سو آکُو=از صورتش آب می چکد، صورتش عرق کردهyüzünden su aku aku gelyar یوزوندن سو آکُو آکسو گلیار=با صورت عرق ریخته می اید، عرق ریزان می ایدwə وا (باba) مخفف وار var ,war=بودن، هست، است، موجود، دارا بودن، و...ol yerde suw aku wa(ba) اُل یرده سو آکُو وا(با)= در آنجا آبریز هست suw aku سو آکُو= آبریز، محل ریختن آب ، آبرو، رود خانه، چاه، ناودانی، و....Ua-اُوا-آوا=آبدار، دارای اب، محلول ، آبکی، و...- آو=آب- وا ، با(مخفف وار، بار)=هست، است، پسوند دارا بودن، شامل بودن، داشتن، و...U یو yuفعل امر یوماک umak-Yumak= شستن، آب کشیدن، آب ریختن، پاک کردن، زدودن،و...- پاک کردن با آب و پاکیزه کردن و غسل راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟...
ما را در سایت راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poladabady بازدید : 95 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 13:21